مصاحبهای با روزنامه فرهیختگان داشتم به مناسبت انتشار نسخهٔ ظاهرا جدید کتاب اینخلدون و علوم اجتماعی آقای دکتر سید جواد طباطبایی توسط نشر مینوی خرد. این مصاحبه در روزهای ۲۳، ۲۴ و ۲۵ آبان ۱۴۰۰ در صفحهٔ اندیشهٔ روزنامه فرهیختگان چاپ شد. متن کامل مصاحبه را در اینجا مشاهده کنید. لینک بخشهای مختلف آن در اینجا قابل دسترس است. بخش اول | بخش دوم |بخش سوم.
محمدحسین نظری، روزنامهنگار: سیدجواد طباطبایی در کتاب «ابنخلدون و علوم اجتماعی» از «شرایط امتناع» بحث میکند؛ به این معنی که تاسیس علوم انسانی و اجتماعی منوط به تغییر در موضع آگاهی و نحوی گسست معرفتی است. از این جهت، نه ابنخلدون و نه هیچ یک از اندیشمندان جهان اسلام نمیتوانند موسس علوم اجتماعی جدید باشند. چه همه آنها دلبسته سنت بودند و از این حیث تفکر در جهان اسلام دچار نحوی امتناع معرفتی است. به بهانه انتشار نسخه جدید کتاب «ابن خلدون و علوم اجتماعی»در گفتوگو با دکتر محسن صبوریان به نقد آرا و افکار سیدجواد طباطبایی پرداخته ایم. صبوریان عضو هیات علمی گروه علوم اجتماعی دانشگاه تهران است.
آقای دکتر سیدجواد طباطبایی معتقدند که برخلاف ظن غالب، «مقدمه» ابنخلدون نمیتوانست سرآغاز جامعهشناسی [به معنای جدید کلمه] باشد، چه منطق و معرفتشناسی واقعگرایی ارسطویی مانع معرفتی عمده برای ورود به علوم اجتماعی جدید بود، چیزی که ایشان از آن تحتعنوان «شرایط امتناع» نام میبرد. ایشان معتقد است که این امتناع از نوع «امتناع تاریخی» نیست، زیرا بعد از اینکه تاریخ تجدد در غرب شروع شد دیگر مساله امتناع تاریخی منتفی است و آنچیزی که در ابنخلدون با آن مواجهیم، امتناع معرفتی در سرزمینهای اسلامی است. آقای طباطبایی در کتاب «ابنخلدون و علوم اجتماعی» تاکید دارد نویسنده مقدمه در مضمون گفتار نویی آورده؛ اما چون یگانه دستگاه عقلانی آن دوره فلسفه اسلامی متاثر از فلسفه یونان و متاثر از افلاطون و ارسطو بود، تاسیس علم عمران یا همان جامعهشناسی ممکن نشد. درواقع این تصلب سنت بود که مانع از تاسیس علوم جدید در سرزمینهای اسلامی شد. تلقی ایشان از سنت چه اندازه با واقعیت مطابق است؟ آیا با بحث تصلب سنت در گفتار آقای طباطبایی موافقید؟
سوالی مفصل مطرح کردید و طبعا پاسخی مفصل دارد. تلاش میکنم مطالبی که درباره پروژه آقای دکتر سیدجواد طباطبایی در ذهن دارم، گامبهگام مطرح کنم. قبل از شروع اشاره کنم که من بسیار از آقای طباطبایی آموختهام. طباطبایی از متفکرانی است که هم در رشته خود معلومات گسترده دارد و اهل تتبع است و مهمتر از آن هم پروژه مشخص فکری دارد. او مثل برخی اهل نظر، متفکر شفاهی نیست که همه را به گفتههای شفاهی خود حواله بدهد. درعینحال نثر نوشتههای او هم نثری فاخر است. از این نظر من با ایشان نسبت شاگردی دارم و از بسیاری از آثار ایشان استفاده کرده و میکنم. بااینحال این مانع از نقد نوشتههای ایشان نیست؛ چراکه با همین نقد و بررسیها تنور اندیشه داغ میشود.