هنری مارتین پادری و فتنهگری از کودکی تا پیری
هنری مارتین پادری،[1] (۱۱۹۶ه / ۱۷۸۱م – ۱۲۲۷ه / ۱۸۱۲م) کشیش پروتستان و مبلغ پرشور مسیحی بود. او در کمبریج زبانهای فارسی و عربی را آموخته بود، به طوری که هنگامی که در خدمت کمپانی هند شرقی بود، جملات کتاب مقدس را به هفت زبان، از جمله فارسی، عربی و هندی ترجمه میکرد. (حائری: نخستین رویاروییهای اندیشهگران، ۵۰۹-۵۱۲) او به قصد ویرایش و تصحیح ترجمهٔ فارسی خود از عهد جدید، عزم ایران کرد و در سال ۱۲۲۶، با معرفینامههای از جان ملکم به ایران آمد و وارد شیراز شد. در آنجا از مجتهد میانمایه و «زاهد ساده»ای رسالهای دربارهٔ نبوت پیامبر اسلام طلب کرده است. او نیز «دفتری پریشان از اخبار قدما و اقوال علما جمع کرده» و تقدیم داشته. (قائم مقام فراهانی: منشآت قائم مقام، ۳۳۶) پس از آن، کشیش جوان ردیهای موسوم به میزان الحق بر این رساله نوشت. (نخستین رویاروییها، ۵۲۳) رسالهٔ ضعیف مجتهد شیرازی و ردیهٔ هنری مارتین نصرانی، به علاوهٔ علاقهٔ زیاد او به بحث و جدل با دیگران و تبلیغ مذهب مسیحی، باعث صدور رسالههای مختلفی از علمای شیعی شد. (نخستین رویاروییها، ۵۲۴)
حین بررسی احوالات این میسیونر پرشور و جدلی مسلک، به یکی دو مقالهٔ به اصطلاح «علمی-پژوهشی» برخوردم قاعدتاً داوری میشوند. خطاهای فاحشی در این دو مقاله بود که اشاره میکنم.
عنوان مقالهٔ اول «نگاهی به مجادلات قلمی هنری مارتین و عالمان عصر قاجار دربارهٔ نبوت خاصه» است و نویسنده آنرا مأخوذ از پایاننامهٔ دکتری خود دانسته. با توجه به اینکه رسالهٔ دکتری او «گفتگوی اسلام و مسیحیت در ایران عصر قاجار» بوده، قاعدتاً باید به تاریخ پادشاهان قاجار و مهمتر از آن شرح حال اجمالی هنری مارتین، که مقالهای دربارهٔ آن نوشته است آشنا باشد. حتی اگر نباشد، باید این مقاله در فرایند داوری به داوری سپرده شود که با ادبیات تاریخ قاجار آشنایی داشته باشد. بگذریم. نویسنده در صفحهٔ آغازین مقاله (ص ۳۰) تاریخ تولید مارتین را به خطا ۱۷۱۸ مسیحی و به درستی ۱۱۹۶ هجری قمری ثبت میکند. احتمالاً اشکال تایپی در مرحلهٔ ویرایشی بوده است. در همان صفجه مینویسد «در سال ۱۸۰۳ به منصب کشیشی در آمد... مدتی بعد به عنوان کشیش ارتش کمپانی هند شرقی راهی هندوستان شد.» این «مدتی بعد» طبق همان منبع حائری، ۱۸۰۵ است. دو صفحه پایینتر (ص ۳۲) مینویسد: «مارتین در سال پنجم اقامت خود در هند به سختی به بیماری سل مبتلا گشت. او سخت از کندی کار ترجمهٔ کتاب مقدس به فارسی آزرده خاطر بود و به همین دلیل تصمیم گرفت برای تکمیل کار به ایران سفر کند.» طبق این قول نویسنده، مارتین باید حدود سال ۱۸۱۰ به ایران آمده باشد. این هم اختلاف زیادی نیست؛ به هر حال مارتین در سال ۱۸۱۱/۱۲۲۶ به ایران آمد. (نخستین رویاروییها، ۵۱۰)
سپس مینویسد: «مارتین سرانجام مقارن پادشاهی مظفرالدین شاه ... به بوشهر وارد شد... پس از آن در ۱۸۸۱ به شیراز رفت.» (ص ۳۲)
حکایت غریبی است این حکایت مارتین. میدانیم که نه مظفرالدین شاه در ۱۸۸۱ پادشاه ایران بود، نه مارتین که سال ۱۸۱۱ از هند خارج شد، سفرش ۷۰ سال طول کشید تا اینکه در ۱۸۸۱ وارد ایران شود. آن بیچاره یک سال در ایران ماند و در سال ۱۸۱۲ به فاصلهٔ کمی پس از خروج از ایران درگذشت. خلاصه این مقالهٔ پژوهشی حکایت همان خسن و خسین است...
برسیم به مقالهٔ «علمی-پژوهشی» دوم. وضع این مقاله کمی بهتر است. عنوانش «میرزای قمی و حوادث سیاسی، اجتماعی و مذهبی عصر او» است و نام دو استاد دانشگاه و یک دانشجوی دکتری را یدک میکشد. هر سه نفر متخصص رشتهٔ تاریخ هستند. در این مقاله میخوانیم «مارتین در مدت اقامت یازده ماههٔ خود در شیراز با طرح شبهاتی در رسالت پیامبر اسلام (ص) و انکار معجزات او، مورد توجه علما و مدافعین شریعت قرار گرفت و ... سپس [در] سفری که به اصفهان و کرمانشاه داشته با آقا محمد علی کرمانشاهی، فرزند استاد کل وحید بهبهانی به مناظره پرداخت و آقا محمد علی رسالة النبویة را در رد سخنان مارتین به رشتهٔ تحریر در آورد.»
این هم حکایت همان خسن و خسین است. آقا محمد علی در ۱۲۱۶ مرحوم شده درحالیکه مارتین اولین بار ده سال بعد در ۱۲۲۶ به ایران آمده است. اشتباه مؤلف(ان) در نقل بیدقت از کتاب مرحوم حائری و خلط ملکم با مارتین است. حائری در نخستین رویاروییها مینویسد: «ملکم و همراهانش در ۱۲۱۶ ... در کرمانشاه به منزل آقا محمد علی کرمانشاهی... رفتند. در آن گردهمایی، سخن از دین و آیین پیش آمد که دستاورد آن یک رسالهٔ نبویه بود که آقا محمد علی برای ملکم و دوستانش به رشتهٔ نگارش کشید.» (۵۲۲)
[1] پادُری / فادُری عنوان کلی برای مبشران و میسیونرهای مسیحی بود که در در عصر صفوی و قاجار برای تبلیغ آیین عیسوی به ایران میآمدند. ظاهراً این واژه از همان Pater لاتینی یا Father انگلیسی اخذ شده.