فراگیری سنت بست نشینی در زمانهٔ قاجار
هر چند به گفتهٔ مرحوم شهید مطهری، «اسلام بست ندارد»، اما در شرایطِ ضعفِ دستگاه مرکزی و ناکارامدی دستگاه قضایی، بستنشینی، راهکاری برای زمانخریدن، به تعویق انداختن و یا نهایتاً فیصلهٔ تعقیب و مجازات دولتی و حقوقی بود. پولاک، طبیب ناصرالدین شاه، دربارهٔ اهمیت این سنت در میان مردم مینویسد:
«سراسر مشهد برای کسانی که از نظر دزدی، اختلاس و حتی ضربه منجر به مرگ تحت تعقیباند بست محسوب میشود... اما آدمکشان سرشناس و خیانتکاران و وطنفروشان، یعنی کسانی که که شاه به ثروت آنان چشمداشت دارد، فقط در صحن میتوانند پناه بجویند. ولی هرگاه در نقطهای دورتر، مثلاً در داخل حوزه دیده شوند، فقط ه فرمان متولیباشی میتوان آنها را دستگیر و خارج کرد، نه به دستور دولت. در داخل بقعه هیچ کس را به هیچ عنوان نمیتواند دستگیر کرد. حداکثر کاری که میتوان کرد این است که متولیباشی مانع از رساندن مواد غذایی به فرد جنایتکار گردد، تا جای که گرستگی او را ناگزیر به خارج شدن از آن مکان مقدس کند. معهذا بست چنان مورد احترام خاص مردم است که با وجود نهی متولیباشی باز مردم متدینی یافته میشوند که پنهانی به این پناهنده غذا برسانند.» (سفرنامهٔ پولاک، ۳۲۴-۳۲۵)