بلاگ محسن صبوریان

یادداشت‌های محسن صبوریان

بلاگ محسن صبوریان

یادداشت‌های محسن صبوریان

آرشیو مقالات و یادداشت‌های محسن صبوریان

پیوندهای روزانه

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۱ ثبت شده است

جمعه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۱، ۰۶:۳۸ ق.ظ

کتابشناسی فارسی السدر مک‌اینتایر

در یک-دو دهه‌ی اخیر، کتاب‌های اندک، اما مقالات زیادی از مک‌اینتایر یا درباره‌ی او به چاپ رسیده است که عمده‌ی آن‌ها به صورت معرفی‌های مجمل یا ترجمه‌ی بخش‌هایی از کتاب‌های اوست. خوشبختانه در سال ۹۰، کتاب اصلی مک‌اینتایر، در پی فضیلت، و یک کتاب درباره‌ی او انتشار یافت که به غنای مطالب فارسی پیرامون او افزود. آنچه در این کتاب‌شناسی آمده است، گزیده‌ای ازکتاب‌های اصلی او به اضافه‌ی مقالات مرتبط با اوست. مقالاتی که در روزنامه‌ها انتشار یافته یا حجمی کمتر از سه چهار صفحه داشته‌اند، تعمداً در این کتاب‌شناسی نیامده‌اند. پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد و دکترایی هم که درباره‌ی مک‌اینتایر ارائه شده‌اند (به جز مواردی که چاپ شده یا در دست چاپ هستند)، در این کتاب‌شناسی آورده نشده‌اند.

کتاب‌های اصلی

  1. در پی فضیلت، ترجمه‌ی حمید شهریاری و محمدعلی شمالی، تهران: انتشارات سمت، ۱۳۹۰.
  2. تاریخچه‌ی فلسفه‌ی اخلاق، ترجمه‌ی انشاء‌الله رحمتی، تهران: انتشارات حکمت، ۱۳۷۹.
  3. مارکوزه، ترجمه‌ی حمید عنایت، تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۵۲.

 

کتاب‌های در دست چاپ

  1. کدام عدالت؟ کدام عقلانیت؟، ترجمه‌ی مصطفی ملکیان.
  2. سه تقریر رقیب در پژوهش اخلاقی، ترجمه‌ی حمید شهریاری.
  3. ایدت اشتاین، ترجمه‌ی محمد حیدرپور.

 

مقالات و بخش‌هایی از کتاب

  1. عدالت و فضیلت، در «مهر ماندگار: مقالاتی در اخلاق‌شناسی»، ترجمه‌ی مصطفی ملکیان (مؤلف و مترجم)، صص ۲۲۵-۲۳۶. این مقاله، گزیده‌ی بخشی از از کتاب در پی فضیلت است. همچنین چاپ شده در: ن‍ق‍د و ن‍ظر، س‍ال‌ ۳، شماره‌ی ۲ و ۳ ، ب‍ه‍ار و ت‍اب‍س‍ت‍ان‌ ۱۳۷۶، ص‌ ۱۱۰-۱۲۱.
  2. فضائل، وحدت زندگی انسانی، و مفهوم یک سنت، در «لیبرالیسم و منتقدان آن»، ویراسته‌ی مایکل سندل، ترجمه‌ی احمد تدین، صص ۲۰۵-۲۴۴. این فصل، گزیده‌ی بخش‌هایی از در پی فضیلت است.
  3. عقلانیت سنت، ترجمه‌ی مراد فرهادپور، ارغنون، شماره‌ی ۱۵، پاییز 1378، صص 181-204. این مقاله ترجمه‌ی بخشی از کتاب کدام عدالت؟ کدام عقلانیت؟ است.
  4. ادعاهای در پی فضیلت، ترجمه‌ی حمید شهریاری و محمدعلی شمالی، در مقدمه‌ی مترجمین بر «در پی فضیلت».
  5. اخلاق فضیلت مدار، ترجمه‌ی حمید شهریاری، ن‍ق‍د و ن‍ظر، س‍ال‌ ۴، ش‌ ۱، ۲ ، زم‍س‍ت‍ان‌ ۱۳۷۶ و ب‍ه‍ار ۱۳۷۷، صص ۲۸۶-۲۹۹.

کتاب‌های مرتبط

  1. شهریاری، حمید، فلسفه‌ی اخلاق در تفکر غرب از دیدگاه السدیر مک‌اینتایر، تهران: سمت، ۱۳۹۰.
  2. واینستین، جک راسل، فلسفه‌ی مک‌اینتایر، ترجمه‌ی کاوه بهبهانی، تهران: نشر نی، ۱۳۹۰.
  3. ملکیان، مصطفی، آرای‌ اخ‍لاق‍ی‌ و س‍ی‍اس‍ی‌ م‍ک‌ای‍ن‍ت‍ای‍ر، تهران: بقعه، ۱۳۷۹.
  4. مالهال، استفن و سویفت، ادم، جامعه‌گرایان و نقد لیبرالیسم:گزیده‌ی اندیشه‌های سندل، مک‌اینتایر، تیلور و والزر، جمعی از مترجمان؛ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۶.
  5. حسینی بهشتی، علیرضا، بنیاد نظری سیاست در جوامع چندفرهنگی، تهران: انتشارات بقعه، ۱۳۸۰.

 

مقالات مرتبط

  1. لگنهاوزن، محمد، نقد و معرفی کدام عدالت؟ کدام عقلانیت؟، ترجمه‌ی سید محمود موسوی، نقد و نظر، شماره 10 و 11، بهار و تابستان 1376، صص ۴۸۳-۵۰۵.
  2. مجموعه‌ای از مقالات تحت عنوان کلی پایان فضیلت، توسط محمدعلی شمالی و حمید شهریاری در چندین شماره از نشریه‌ی معرفت.
  3. شهریاری، حمید، تبارشناسی اخلاق نیچه و بررسی آن از دیدگاه مک‌اینتایر، فصلنامه‌ی پژوهش‌های فلسفی-کلامی، شماره‌ی 14، پاییز و زمستان 1381، ص2.
  4. شهریاری، حمید، فلسفه‌ی اخلاق و سیاست ارسطو و افلاطون از نگاه السدیر مک‌اینتایر، فصلنامه‌ی کتاب نقد، شماره‌ی 30، بهار 1383  ص 171.
  5. شمالی، محمدعلی، لیبرالیسم در چالش، ح‍وزه‌ و دان‍ش‍گ‍اه‌، س‍ال‌ ۲، شماره‌ی ۸، پ‍ای‍ی‍ز ۱۳۷۵، صص ۷-۲۱.
  6. نیچه یا ارسطو؟ در گفتگو با السدیر مک‌اینتایر، ترجمه‌ی غلامحسین توکلی، نقد و نظر، بهار و تابستان ۱۳۷۶، شماره‌ی ۱۰ و ۱۱، صص ۸۲-۴۶۳.
  7. زائری، قاسم، بحران اخلاق مدرنیت و نظریه‌ی اخلاق مک‌اینتایر، فصلنامه‌ی راهبرد، شماره‌ی 36، تابستان 1384، صص 453-466.
  8. نال، وسلی و میلسون، آندو، آموزش اخلاق کاربردی: مک‌اینتایر و ارسطو در حکمت عملی، ترجمه‌ی قاسم زائری و مجتبی کرباسچی، فصلنامه‌ی راهبرد، شماره‌ی 36، تابستان 1384، صص ۴۶۹-۴۸۱.
  9. پریو سوسین، مک‌اینتایر بین ارسطو و مارکس، ترجمه‌ی جمال محمدی، فصلنامه‌ی راهبرد، شماره‌ی 36، تابستان 1384، صص 467-494.
  10. اوکس، ادوارد تی، دستاورد مک اینتایر به روایت اوکس، ترجمه‌ی حمید پورنگ و مجتبی کرباسچی، فصلنامه‌ی راهبرد، شماره‌ی 36، تابستان 1384، صص ۴۹۷-۵۱۴.
  11. ویلکاکس، برایان، کاربرد نظریه مک اینتایر در رشد آموزش و پرورش، فصلنامه‌ی راهبرد، شماره‌ی 36، تابستان 1384، ص ۵۳۵-۵۴۸.
  12. خزائی، زهرا، ت‍ب‍ی‍ی‍ن‌ ف‍ض‍ی‍ل‍ت‌ از دی‍دگ‍اه‌ م‍ک‍ی‍ن‌ ت‍ای‍ر، خردنامه‌ی صدرا، شماره‌ی ۳۳، پ‍ای‍ی‍ز ۱۳۸۲، صص‌ ۶۸ - ۷۷.
  13. علوی‌پور، سید محسن، بحران اخلاق مدرن و چرخش ارسطویی مک‌اینتایر، معرفت اخلاقی، شماره‌ی ۱، زمستان ۱۳۸۸، ص ۷.
  1. عابدی رنانی، علی، رویکرد انتقادی مک‌اینتایر به مبانی لیبرالیسم، علوم سیاسی، شماره‌ی ۳۴ ، تابستان ۱۳۸۵، صص ۲۱۳-۲۳۹.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۱ ، ۰۶:۳۸
محسن صبوریان
چهارشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۱، ۰۸:۰۲ ب.ظ

پرونده‌ای برای لئو اشتراوس

مقالهٔ زیر، مقدمه‌ای بود که بر پروندهٔ لئو اشتراوس در شمارهٔ ۴۴ و ۴۵ کتاب ماه علوم اجتماعی، بخش اصحاب اندیشه نوشتم.

 

۱. لئو اشتراوس (۱۹۷۳-۱۸۹۹)، فیلسوف سیاسی و معاصر آلمانی-آمریکایی است. او در ۲۰ سپتامبر ۱۸۹۸ در هسه‌ی آلمان و در خانواده‌ای یهودی به دنیا آمد. در ۱۹۱۹ به دانشگاه ماربورگ، که تحت تأثیر مکتب نوکانتی هرمان کوهن بود وارد شد. کوهن در یکسال قبل درگذشته بود و به گفته‌ی اشتراوس مکتب او نیز به دلیل ظهور مکتب پدیدارشناسی هوسرل در آستانه‌ی ازهم‌پاشیدگی قرار داشد. با‌این وجود او اشتراوس را «مجدوب کرده بود، چرا که فیلسوفی پرشور بود و یهودی‌ای شورمندانده وقف یهودیت.» (Strauss and Green, 1997: 460) اشتراوس رساله‌ی دکترایش، «معرفت‌شناسی در نظریه‌ی فلسفی اف. ایچ. یاکوبی»، را در ۱۹۲۱ تحت راهنمایی ارنست کاسیرر در دانشگاه هامبورگ به پایان برد. در ۱۹۲۲ برای «دیدن» و «شنیدن» مطالب هوسرل به دانشگاه فرایبورگ رفت، هرچند به گفته‌ی خود نهایتاً سود چندانی از از هوسرل نبرد. او در فرایبورگ در درس‌های هایدگر نیز حاضر می‌شد، بدون اینکه کلمه‌ای بفهمد. «یک‌بار درحالی که او ابتدای مابعدالطبیعه [ارسطو] را تفسیر می‌کرد چیزی متوجه شدم. تا آن موقع چنین چیزی را نه دیده و نه شنیده بودم. در بازگشت به خانه، [در فرانکفورت] روزنستوایگ را دیدم و به او گفتم که در مقایسه با هایدگر، ماکس وبر، که تا آن موقع برای من تجسم روح علم و فرهیختگی بود، طفلی یتیم است.» (Strauss and Green, 1997, 460-1) از سال ۱۹۲۲ به مدت یک دهه ابتدا وارد دارالعلم آزاد یهودی[1] در فرانکفورت شد و پس از درخشش در آنجا، به آکادمی علوم یهودی در برلین رفت. طی سال‌های ۱۹۲۴ تا ۱۹۲۵ در کلاس‌های خوانش دلالة الحائرین (اثر ابن میمون) یولیوس گوتمان در برلین حاضر شد. در سال‌های ۱۲۲۵ تا ۱۹۲۸ مشغول نگارش اولین کتابش، نقد اسپینوزا بر دین بود، کتابی که نهایتا توسط آکادمی در ۱۹۳۰ منتشر شد. در سال ۱۹۳۲ با توصیه‌نامه‌هایی از ارنست کاسیرر، کارل اشمیت (که اشتراوس نقدی بر مفهوم امر سیاسی او نوشته بود) و یولیوس گوتمان دوسال را با پژوهانه‌ی بنیاد راکفلر به فرانسه رفت و درباره‌ی فلسفه‌ی میانه‌ی یهودی و اسلامی به مطالعه پرداخت. در آنجا با لوئی ماسینیون و آندره زیگفرید آشنا شد. ثمره‌ی مطالعات او در فرانسه کتابی تحت عنوان فلسفه و شریعت: مساهمتی به فهم ابن میمون و اسلاف او بود که تا ۱۹۳۵ چاپ نشد. در ۱۹۳۴ به دلیل شرایط آلمان نازی و به قصد ادامه‌ی مطالعاتش به لندن رفت و تحقیقاتش را درباره‌ی فلسفه‌ی هابز آغاز کرد. در سال ۱۹۳۶ فلسفه‌ی سیاسی تامس هایز را به چاپ رساند و سال بعد برای به‌دست موقعیت پایدار شغلی به آمریکا مهاجرت کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۱ ، ۲۰:۰۲
محسن صبوریان
چهارشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۱، ۰۷:۳۰ ب.ظ

علوم اجتماعی و اومانیسم

در طول مدتی که دبیری بخش «اصحاب اندیشه» کتاب ماه علوم اجتماعی بر عهده‌ام بود، برخی از متفکران کلیدی فلسفهٔ اجتماعی و علوم اجتماعی را انتخاب کردیم و برخی از مقالاتشان را برای اولین بار به فارسی برگرداندیم. مقالهٔ زیر یکی از مقالات اولین پروندهٔ ما پیرامون لئو اشتراوس است زحمت ترجمه بر عهدهٔ همسرم بود و بنده کار ویراستاری و تطبیق را انجام دادم.

 


متن زیر ترجمه‌ی مقاله‌ی اول بخش اول کتاب نوزایی عقل‌گرایی سیاسی کلاسیک است. این کتاب حاوی برخی از مقالات و درس‌گفتارهای اشتراوس است که برای اولین بار در شکل کتاب منتشر می‌شوند و لزوماً توسط او ویراسته نشده‌اند و از این رو به گفته‌ی پنگل، ویراستار کتاب، انتشار این مقالات در این شکل پس از مرگ اشتراوس لزوماً مورد تأیید او نیست. از طرفی اما این کتاب به دلیل شامل شدن بسیاری از مباحث مورد علاقه‌ی اشتراوس، از نسبت بین علم و دین و وحی و خطابه گرفته تا پنهان‌نگاری، شاید فشرده‌ی مناسبی از آراء و افکار اشتراوس باشد.

در مقاله‌ای که پیش رو دارید اشتراوس مقابله‌ای بین علم اجتماعی به معنای تجربی و scientific آن با علم اجتماعی‌ای که آن‌را اومانیستی می‌خواند قائل می‌شود. باید توجه کرد که وجه مورد اهمیت لفظ اومانیسم برای اشتراوس، توجه او به علوم انسانی به معنای انسانیات و آن چیزی است که غربی‌ها از آن به humanities یا liberal arts یاد می‌کنند. علومی که شامل طیفی از دانش‌های انسان‌ساز از ادبیات و کلاسیسیسم یونانی و رومی گرفته تا شعر و تاریخ و سیاست و هنر و بلاغت و نظایر آن می‌شود. در سنت اسلامی می‌توان به یک معنا حکمت عملی را معادل معنای اومانیسم در این مقاله دانست. در نتیجه مقصود اشتراوس از علم اومانیستی اجتماعی، علمی است است که به جای تجربه‌گرایی و ماده‌گرایی محض تحت فرمان علم اخلاق قرار گیرد و انسان را نه به عنوان یک موجود مادون انسانی که به عنوان انسان مطالعه کند. از نظر او مادامی که علم اجتماعی خط قاطعی را بین واقعیت و ارزش رسم کند و ادعای فراغت از ارزش پیشه کند، نمی‌تواند انسان را در وجه انسان بودنش مورد مطالعه قرار دهد. اگر علم اجتماعی از عقل سلیم و فهم‌های متعارف افراد از خود که نسبت وثیقی با ارزش‌های آن‌ها دارد عدول کند، به دام جعل اصطلاحاتی می‌افتد که دیگر خاصیت واقع‌نمایی نخواهند داشت. خطر دیگری که اشتراوس برای علوم اجتماعی متصور می‌شود، غلطیدن به دام نسبی‌گرایی و سیمای به‌ظاهر معقول اوست. اشتراوس با نشان دادن باطن نامعقول این سیمای به‌ظاهر معقول، مهم‌ترین و عاجل‌ترین نیاز امروزی علوم انسانی را تعیین تکلیف علمای اجتماعی با نسبی‌گرایی می‌داند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۱ ، ۱۹:۳۰
محسن صبوریان