ابن خلدون و تقسیم بندی ارسطویی علوم
مقالهٔ «ابن خلدون و تقسیمبندی ارسطویی علوم» در شمارهٔ ۱۷، زمستان ۹۲ مجلهٔ معرفت فرهنگی و اجتماعی چاپ شده است. در ادامه چکیده و کلمات کلیدی و لینک دانلود مقاله قرار دارد. لازم به توضیح است که متاسفانه به دلیل سیاست عجیب مجله در حذف واژههای غیرفارسی و غیرعربی میانمتنی، ارجاع به Politics ارسطو در صفحهٔ ۱۳ به اشتباه به پوئتیک برگردانده شده است. ارجاع صفحهٔ ۱۰ به پولتیکس صحیح است.
دریافت متن کامل مقالهٔ ابن خلدون و تقسیمبندی ارسطویی علوم.
چکیده (مفصلتر جکیدهٔ چاپی)
تأسیس علم طبیعی-تجربی عمران با مبانی ارسطویی حاکم بر طبقهبندی علوم در قرون وسطی با دشواریهایی همراه بود. این دشواریها از طرفی، با توجه به تاریخی بودن علمالعمران، مربوط به بیمقداری ارزش علمی تاریخ در نظر قدما و به ویژه ارسطو بود. تاریخ از نظر ارسطو فاقد کلیت و ضرورت و مجموعهای از روایتهای جزئی است و از این رو نمیتواند به صورت علم درآید. مشکل دوم مربوط به مسئلهی دقت، ضرورت و برهانی بودن این علم است. نظم و انتظامی که ابن خلدون در تاریخ اجتماعات مشاهده میکرد نه واجد ضرورت برهانی بود و نه سرشتی همچون حکمت عملی داشت. ابن خلدون در امتداد سنت علمی اسلامی سه راه پیش رو داشت. یا باید علم عمران را زیرمجموعهای از علوم عملی یا همان حکمت عملی قرار میداد، چنانکه حکمای سلف همچون فارابی در قالب فلسفهی سیاسی چنین راهی را دنبال کردند؛ یا آنرا ذیل حکمت نظری گردآوری میکرد، و یا لاجرم طبقهبندی رایج ارسطویی را بر هم میزد و طبقهبندی جدیدی از علوم ارائه میکرد که در آن جایی برای گونهای علم انسانی و در عین حال طبیعی و تجربی باز کند. راه حل ابن خلدون گزینهی سوم بود. هرچند او طبقهبندی جامعی از علوم ارائه نمیکند، علم عمران را نه زیرمجموعهی حکمت عملی قرار میدهد و نه حکمت نظری. ضرورت در علم عمران از نظر ابن خلدون نوعی ضرورت مادی و طبیعی است. به همین دلیل است که در بیشتر بررسیهای تاریخی در مقدمه، توجه او عمدتاً معطوف به اسباب مادی و ضرورتهای طبیعی وجود مادی انسان است. در این مقاله نشان خواهیم داد که تأسیس علمی با موضوع و مادهی عمران، نمیتوانست در قالب تقسیمبندی رایج ارسطویی صورت گیرد، چرا که از طرفی نوعی خروج از جنبهی هنجاری علوم عملی و از طرف واجد گرایشی انسانی به علوم طبیعی است.
کلمات کلیدی: ابن خلدون، تقسیمبندی مشائی علوم، حکمت نظری، حکمت عملی