بلاگ محسن صبوریان

یادداشت‌های محسن صبوریان

بلاگ محسن صبوریان

یادداشت‌های محسن صبوریان

آرشیو مقالات و یادداشت‌های محسن صبوریان

پیوندهای روزانه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرجعیت» ثبت شده است

متن ادامه گفتگوی مکتوبی است با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) که ۱۸ مرداد ۱۳۹۸ در پایگاه اینترنتی این خبرگزاری منتشر شد. متن این گفتگو در ادامه آمده است. عکس استفاده شده در خبر مربوط به چلسه‌ای است که سال گذشته در خبرگزاری ایکنا برگزار شد و تزئینی است!

 

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - احمد ابوالفتحی: کتاب «تکوین نهاد مرجعیت تقلید شیعه» نوشته محسن صبوریان که پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشرش کرده، تلاشی است برای پر کردن خلاء مطالعات جامعه‌شناختی در زمینه گسترش تشیع در ایران و دیگر کشورهای شیعه‌نشین. این اثر با رویکردی وبری و البته نه با تلاش برای ایجاد مطابقت نعل به نعل بین نظرات وبر با وضعیت ایران به سراغ موضوع مورد بررسی‌اش رفته است. صبوریان در این گفت‌وگو توضیحات مفیدی درباره مباحث مطرح در کتابش ارائه می‌دهد.
 
آن‌گونه که از مقدمه برمی‌آید این کتاب برگرفته از رساله دکترای شماست. از اساس چه شد که به این موضوع علاقه‌مند شدید؟ 
در سنت‌های عقلانی در تمدن اسلامی، کهن‌ترین سنت، سنتِ فقهی است. سنت فقهی به ویژه فقه شیعی امامی پس از صفویه، به مهم‌ترین سنت عقلانی در ایران هم بدل شده است. به دلیل اهمیت سنت فقهی است که توضیح گفتمانی بسیاری از تحولات سیاسی و اجتماعی معاصر، پایه‌ای در توضیح تحولات فقه و اندیشه فقها دارد. البته این به معنای تأثیر یکسویه‌ی اندیشه‌ی فقهی بر سایر ساحت‌های اندیشه و حیات اجتماعی نیست، بلکه در واقع امر رفت و برگشت و بده بستانی میان این دو حوزه وجود دارد که این پژوهش تلاشی برای روشن کردن برخی از ساحت‌های آن است.

فقه و اندیشه‌ فقها، از محقق کرکی به این سو و به ویژه در مکتب استاد کل وحید بهبهانی، تأثیرات چشمگیر سیاسی و اجتماعی در ایران و عراق داشته است. گذشته از آن از اواخر قاجار و به ویژه از مشروطه به این سو، اندیشه‌های فقهی، اهمیت سیاسی مضاعفی در ایران پیدا کرد که هرگونه توضیحی پیرامون تحولات ایران و اصولاً جامعه‌شناسی تاریخی ایران متوقف به فهم آن است.

در اندیشه‌ بسیاری از کلاسیک‌های جامعه‌شناسی، انفکاکی میان تاریخ و نظریه‌ اجتماعی قابل تصور نیست. علاقه‌ اصلی من هم در جامعه‌شناسی، جامعه‌شناسی تاریخی است و از این منظر به مسئله‌ تاریخی ایران پرداخته‌ام. با توضیحی که پیرامون سنت فقهی در تمدن اسلامی، به ویژه ایران در دوران معاصر دادم، مشخص شد که یکی از مهم‌ترین حوزه‌هایی که می‌تواند توضیح‌دهنده‌ تحولات اخیر سیاسی و اجتماعی در ایران باشد، توجه به تشیع است. بدین‌سان توجه من به تشیع امامی از منظر اجتماعی و حاملان و متولیان نهاد دین بوده است. مهم‌ترین تحولی که در دو سده‌ی اخیر در نهاد دین اتفاق افتاده، شکل‌گیری نهادی متمرکز در تشیع بوده که متولی شرعیات است و مرجعیت تقلید نامیده شده است. پژوهش من متکفل بررسی تاریخ شکل‌گیری و تحولات بعدی این نهاد تا انتهای پهلوی اول است.
 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۸ ، ۱۱:۲۷
محسن صبوریان
دوشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۸، ۰۸:۳۸ ق.ظ

معرفی کتاب در خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)

خبرگزاری کتاب ایرنا در متنی به معرفی کتاب تکوین نهاد مرعیت تقلید شیعه پرداخته است. متن ادامه به نقل از این خبرگزاری است:

 به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، «تکوین نهاد مرجعیت شیعه» نوشته محسن صبوریان که پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات آن را به تازگی منتشر کرده است، پژوهشی است تاریخی پیرامون مسئله تمرکز در نهادهای دین و دولت و نسبت آن با گسترش روندهای بوروکراتیک در نهاد دولت.
 
این کتاب که برگرفته از رساله دکترای نویسنده آن است، بررسی تکوین تاریخی مرجعیت تقلید شیعه در دوران معاصر را در دستور کار خود قرار داده است. حمید پارسانیا در پیش‌گفتاری که بر کتاب نوشته، بیان کرده است: کارکرد اصلی مرجعیت، فتوی و تقلید است و کارویژه اصلی ولایت، حکم و مدیریت اجتماعی.
 
تمرکز کتاب بر مطالعه ساخت نهاد مرجعیت در دوران قاجار و پهلوی اول است و چنان‌که پارسانیا گفته است: مرجعیت در دوران مزبور، مراتبی از ولایت حکم و حضور در عرصه مدیریت اجتماعی را بر عهده می‌گیرد. بر پایه مفروضی از این جنس، نویسنده در این کتاب فراز و نشیب‌های رقابت دو نهاد، یعنی نهاد دولت و نهاد روحانیت در دوران قاجار و پهلوی اول را بررسی کرده است.
 
به اعتقاد نویسنده، نهاد متمرکز مرجعیت تقلید شیعی در اواسط دوره قاجار پدید آمد. شکل‌گیری این نهاد، با تبلور نظریه اجتهاد و تقلید و توسعه نظریه تقلید، پیوند خورده است. همچنین نهاد مرجعیت، از آغاز با زعامت در پیوند بوده و آثار این پیوند را می‌توان در نهضت‌های تنباکو و مشروطه پی گرفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مرداد ۹۸ ، ۰۸:۳۸
محسن صبوریان
شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۲:۳۱ ق.ظ

شرایط تأسیس نهاد مرجعیت تقلید شیعه

مقالهٔ «شرایط تأسیس نهاد مرجعیت تقلید شیعه» در مجلهٔ شمارهٔ ۳ (پیاپی ۱۹ - زمستان ۹۶) فصلنامهٔ اسلام و مطالعات اجتماعی چاپ شد. چکیده و مقدمهٔ مقاله به شرح زیر است. صفحهٔ مشخصات مقاله را از اینجا و پی‌دی‌اف اصل مقاله را از اینجا دریافت کنید.

چکیده

علمای دین، همواره نقش واسط را در انتقال آموزه‌های دینی به مردم ایفا می‌کرده‌اند. با این حال، شکل‌گیری نهاد واسطۀ مرجعیت تقلید، به‌عنوان یک نهاد متمرکز و دارای ساختار و سلسله مراتب، کمتر از دویست سال قدمت دارد. شکل‌گیری نهاد مرجعیت تقلید با شکل‌گیری نظریۀ اجتهاد و تقلید و تکوین و توسعۀ نظریۀ تقلید از أعلم پیوند خورده است. این نظریه، با کمک برخی عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، به شکل‌گیری نهاد مرجعیت تقلید در عالم تشیع منجر شد. از عواملی که به شکل‌گیری این نهاد کمک کرد، توسعۀ نظریۀ اجتهاد و تقلید از أعلم، به‌دنبال شکست نظری و سیاسی اخباریان از اصولیان - در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری - است. علاوه بر آن، تثبیت پرداخت خمس به مجتهدان و مجتهدان أعلم و تمرکز مرجعیت دینی در عتبات عالیات، شرایط لازم اقتصادی و اجتماعی را برای پدیدآمدن یک نهاد متمرکز و تا اندازه‌ای دیوان‌سالار پدید آورد. تبدیل علمای بلاد به نهاد متمرکزِ مرجعیت تقلید، نتایج شگرفی در عرصۀ سیاسی و اجتماعی به‌دنبال داشت. در این مقاله، به روند تاریخی تحولات فکری و اجتماعی فراهم‌کنندۀ شرایط شکل‌گیری نهاد مرجعیت تقلید پرداخته شد.

۰ نظر ۲۹ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۲:۳۱
محسن صبوریان
سه شنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ

چگونگی فهم مرجعیت در قانون اساسی مشروطه

متن زیر یک ارائهٔ کوتاه پیرامون روحانیت و مرجعیت و فهم مندرج در قانون اساسی مشروطه از این نهاد است. این ارائه صرفا جنبهٔ طرح مسئله دارد و فرصتی برای بازکردن و تفصیل فهمِ قانون اساسی مشروطه از نهاد روحانیت نبود. این مطلب در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در سلسله نشست‌های «جامعه‌شناسی کنشگری روحانیت در انتخابات» برگزار شد. متن آن‌را سایت مباحثات منتشر کرده است.

 

تشکیل نهاد مرجعیت؛ مستلزم لوازم معرفتی تمدنی

در دوره معاصر، ما نهادی را به نام مرجعیت تقلید داریم که در دوره‌های گذشته نداشتیم. اگرچه برخی از زمان کلینی بسیاری را فهرست می‌کنند؛ اما این مطلب دقت لازم را ندارد؛ چرا که خیلی از این‌ها به‌عنوان مرجع شناخته نمی‌شدند و این لفظ به آن‌ها اطلاق نمی‌شد. این اطلاق نیز دارای یک منطق تاریخی است که لوازم مدرنی دارد؛ لوازم معرفتی، تمدنی و اقتصادی که وقتی باهم ترکیب شوند به بحث مرجعیت می‌رسد. یکی از مهم‌ترین مباحث معرفتی، توسعه لفظ اجتهاد و تقلید بوده است؛ یعنی وقتی تقلید از اعلم را در زمان شیخ انصاری توسعه می‌دهیم، شرایط معرفتی تقلید از اعلم زمان به‌وجود می‌آید. در بحث لوازم اقتصادی، بحث توسعه فتاوای خمس و به‌طور خاص فتاوای سهم امام دنبال می‌شود. از زمان شیخ مفید تا دوره متأخر ـ یعنی زمان صاحب عروه ـ احتیاط را در این می‌دانستند که به مستمندان سادات داده شود؛ اگرچه فرد را مخیر می‌گذراند. هنگامی که به آقای بروجردی می‌رسیم دیگر صریحاً لفظ مصالح شریعت مطرح می‌شود و سهم سادات امکان این را دارد که در مصالح شریعت مصرف شود. در بحث لوازم تاریخی، شکست اخباریون را داریم که در دوره فتحعلی‌شاه اتفاق می‌افتد. مشکلی که اخباریون داشتند این بود که منهیات‌شان زیاد بود؛ چرا که اصل برائت را قبول نداشتند و به همین دلیل نظام سیاسی یا اجتماعی نمی‌توانست با این گفتار شکل بگیرد.

شکل گیری نهاد مرجعیت در زمان صاحب جواهر

با در نظر گرفتن مجموع این لوازم که بیان شد، در دوره متأخر یعنی دوره صاحب جواهر ما شاهد نهادی به نام مرجعیت هستیم. توضیح این‌که صاحب‌جواهر با نسل دوم شاگردان وحید بهبهانی همزمان است و خود شیخ جعفر کاشف الغطاء و سه فرزندش (علی، حسن و موسی) همزمان با صاحب جواهر هستند و تا مرحوم نشدند، صاحب جواهر امکان زعامت پیدا نکرد. بعد از فوت صاحب ضوابط در کربلا، زعامت صاحب‌جواهر عام شد و این زمانی است که محمدشاه در ایران گفته بود که صاحب‌جواهر در نجف کارخانه مجتهدسازی راه انداخته است.
از ۱۲۶۲ق تا فوت صاحب‌جواهر در سال ۱۲۶۶ق ما یک دوره کوتاهی داریم که صاحب‌‌جواهر زعامت تام دارد و بعد با نص خودشان زعامت به شیخ انصاری سپرده می‌شود. دوره شیخ انصاری تقریبا ۱۵ سال طول می‌کشد و مهم‌ترین خصوصیتش این است که ما شاهد تثبیت علم اصول هستیم. علم اصول به معنی دقیق کلمه شیعی و عقلانی می‌شود و اشکالات اخباری‌ها توسط شیخ انصاری به صورت منقح و دقیق پاسخ داده می‌شود. البته وحید بهبهانی هم پاسخ‌هایی به آن‌ها داده  بود.
شیخ انصاری برخلاف صاحب جواهر که وجه زعامتی داشت، در امور اجتماعی و فتاوای سیاسی دست‌به‌عصا بود. علیرغم مرجعیت تام و مقلدین فراوان شیخ انصاری، کنشگری اجتماعی خاصی در این دوره دیده نمی‌شود. البته بخشی به این دلیل بود که با دوره محمدشاه و اوایل سلطنت ناصرالدین شاه همزمان بوده است.

ظهور مرجعیت سیاسی اجتماعی

بعد از شیخ انصاری، مرجعیت اولین بروز اجتماعی و سیاسی خودش را با فتوای معروف میرزای شیرازی پیدا می‌کند. مهم‌ترین بروز و ظهور نهاد مرجعیت تقلید با این فتواست که البته هنوز هم این فتوا به درستی توضیح داده نشده است. بعد از میرزای شیرازی با مراجع متکثر روبه‌رو هستیم (درحالی‌که قبل از آن با مراجع واحد و تامه روبه‌رو بودیم)؛ در دوره مشروطه، در عراق به لحاظ علمی آخوند خراسانی، سیدکاظم یزدی، میرزاحسین خلیل تهرانی، فاضل شربیانی، محمدحسین مامقانی و… از این مراجع بودند. مهم‌ترین آن‌ها برای ایرانی‌ها، آخوند خراسانی و صاحب عروه بودند. بعد از میرزای شیرازی، تکثر مرجعیت به تکثر زعامت منجر شد؛ چون مرجعیت نهادی بود که برای پاسخ به نیاز زعامت سیاسی به‌وجود آمده بود؛ نه پاسخ به سؤالات شرعی. در دوره غیبت صغری و پس از آن نیز بسیاری از پاسخ‌ها از سوی امام به علما ارجاع داده می‌شد و مشخص بود که نامه پاسخ امام نیست. از همان دوره ما بحث پرسش و پاسخ و افتاء داشتیم و بحث اجتهاد و تقلید از زمان سیدمرتضی در کتاب ذریعه بوده است. پس شکل‌گیری نهاد مرجعیت به دلیلی ورای نیاز مردم به پرسش‌های فقهی‌شان بود؛ و آن عبارت بود از نیاز به تعامل با ساختار قدرت و سازوکار سیاسی. پس تکثر زعامت، نتیجه‌ی تکثر مرجعیت بود.

در هر دوره‌ای که مرجعیت تامه داشتیم، منازعات سیاسی کمتر بوده و کنشگری اجتماعی سیاسی روحانیت موفق ظاهر شده است؛ درست برعکس دوره‌ای که زعامت و مرجعیت متکثر داشتیم.
با تکثر زعامت، در مشروطه تکلیف به لحاظ دینی نه برای کنشگران متدین داخل ایران روشن بود و نه برای طلاب نجف و کربلا. اولین تجربه انتخابات برای علما، تجربه انتخابات مجلس اول در مشروطه در سال ۱۳۲۴ قمری بود که در این دوره و با تشکیل مجلس اول مشروطه، شیخ فضل‌الله و مخالفین خواستار این شدند که نقش علمای اسلام در تدوین قوانین پررنگ تر شود. علیرغم حمایت شیخ فضل‌الله از این اصل که در هیچ عصری هیچ قانونی مخالفتی با قوانین مقدس نداشته باشد و حتماً هیئتی از علما ـ که نباید کمتر از پنج نفر باشند ـ باید این قوانین را تصویب کنند، اما باز تأیید آخوند خراسانی مهم بود و این اتفاق افتاد. عمر مجلس اول به انتخاب این پنج نفر علمای طراز اول نرسید و کار به مجلس دوم کشیده شد. از میان افراد معرفی‌شده و شاخص در ایران می‌توان به حاج نورالله اصفهانی و سید حسن مدرس اشاره کرد که البته حاج نورالله نیامد.

تفکیک مرجعیت ایران و عراق

نکته مهم این‌جاست که لفظ مرجعیت تقلید در متمم قانون اساسی مشروطه آمد و فهم این‌ها از این لفظ، آخوند خراسانی بود؛ یعنی وقتی می‌گفتند مرجعیت تقلید، فهم‌شان مراجع ثلاث نجف و مراجع سیاسی بود؛ نه صاحب عروه که مخالف این قضایا بود یا دیگر علمایی که دستی بر آتش سیاست داشتند. یکی دو سال بعد از مجلس دوم، آخوند خراسانی به شکلی مشکوک مرحوم شد، شیخ فضل‌الله که همان اول اعدام شد، بهبهانی کشته شد، سیدمحمد طباطبایی را خانه‌نشین کردند و همه مشروطه‌خواهان متدین تارومار شدند؛ بنابراین امکان نظارت بر آن اصل به‌وجود نیامد؛ چرا که نهاد مرجعیت تقلید که قرار بود نقش زعامت داشته باشد ـ علیرغم تکثرش در دوره مشروطه ـ چون مشروطه‌خواهان کماکان قائل به مرجعیت آخوند خراسانی بودند و ایشان را مرجع می‌دانستند، این امکان وجود نداشت و این اصل مسکوت ماند و به نوع دیگری این نظارت بر عدم مخالفت با شرع اتفاق افتاد؛ چون  نمی‌خواستند قوانین مشروع تصویب کنند؛ بلکه می‌خواستند قوانین نامشروع تصویب نشود. بنابراین به جز دوره دوم، این هیئت پنج نفره به علت بدفهمی‌ای که از مرجعیت وجود داشت تشکیل نشد.
بعد از این دوره شاهد تفکیک مرجعیت ایران و عراق هستیم؛ به عبارتی بعد از ثورة العشرین، سیدابوالحسن اصفهانی مرجع عراق و شیخ عبدالکریم یزدی، مرجع و آیت‌اللهِ مطلق ایران شدند. در هر دوره‌ای که مرجعیت تامه داشتیم، منازعات سیاسی کمتر بوده و کنشگری اجتماعی سیاسی روحانیت موفق ظاهر شده است؛ درست برعکس دوره‌ای که زعامت و مرجعیت متکثر داشتیم. در دوره شیخ عبدالکریم حائری علیرغم وجود رضاخان، حوزه قم تأسیس و حفظ شد. در دوره آیت‌الله بروجردی شاهد شکوفایی بودیم. در دوره معاصر مرجعیت به ولایت تبدیل شد و زعامتی که در مرجعیت دنبال می‌شد به ولایت فقیه تبدیل شد. در این‌جا مرجعیت تقلید دوباره نقش قبلی خودش را که پاسخ به پرسش‌های فقهی بود، بازیافت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۱۷:۰۰
محسن صبوریان