بلاگ محسن صبوریان

یادداشت‌های محسن صبوریان

بلاگ محسن صبوریان

یادداشت‌های محسن صبوریان

آرشیو مقالات و یادداشت‌های محسن صبوریان

پیوندهای روزانه

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نهاد روحانیت» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۹، ۰۸:۴۸ ق.ظ

معرفی کتاب تکوین نهاد مرجعیت تقلید

تکوین نهاد مرجعیت تقلید

کتاب تکوین نهاد مرجعیت تقلید شیعه در مجلهٔ رشد آموزش تاریخ معرفی شده است. در بخشی از آن آمده است:

علمای دین، همواره نقش واسط را در انتقال آموزه‌های دینی به مردم ایفا می‌کرده‌اند. با این حال، شکل‌گیری نهاد واسط مرجعیت تقلید، به‌عنوان یک نهاد متمرکز و دارای ساختار و سلسله مراتب، کمتر از دویست سال قدمت دارد. شکل‌گیری نهاد مرجعیت تقلید با شکل‌گیری نظریه اجتهاد، تقلید، تکوین و توسعه نظریه تقلید از أعلم پیوند خورده است. این نظریه، با کمک برخی عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، به شکل‌گیری نهاد مرجعیت تقلید در عالم تشیع منجر شد. از عواملی که به شکل‌گیری این نهاد کمک کرد، توسعه نظریه اجتهاد و تقلید از أعلم، به‌دنبال شکست نظری و سیاسی اخباریان از اصولیان - در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری - است. علاوه بر آن، تثبیت پرداخت خمس به مجتهدان و مجتهدان أعلم و تمرکز مرجعیت دینی در عتبات عالیات، شرایط لازم اقتصادی و اجتماعی را برای پدیدآمدن یک نهاد متمرکز و تا اندازه‌ای دیوان‌سالار پدید آورد. تبدیل علمای بلاد به نهاد متمرکزِ مرجعیت تقلید، نتایج شگرفی در عرصه سیاسی و اجتماعی به‌دنبال داشت.

کتاب «تکوین نهاد مرجعیت تقلید شیعه» که به تازگی به قلم محسن صبوریان نگاشته و منتشر شده، تلاش کرده است به واکاوی شکل‌گیری نهاد مرجعیت شیعه بپردازد. به زعم نویسنده، روحانیت شیعه تا پیش از شکل‌گیری ساختار مرجعیت، هر چند به معنای متداول، یک نهاد به حساب می‌آمد، چندان ساخت‌یافته نبود. پس از تحولات مرتبط با شکل‌گیری نهاد مرجعیت است که می‌توان از یک نهاد منسجم، دیوان‌سالار و دارای تشکیلات منظم با گستره فرامحلی سخن گفت. بر این پایه، نویسنده شکل‌گیری نهاد مرجعیت را اولین تحول مهم سیاسی ـ‌ اجتماعی در دو سده اخیر ارزیابی کرده است.

تکوین نهاد مرجعیت تقلید شیعه، مجلهٔ رشد آموزش تاریخ، دوره ۲۱ شماره ۲، زمستان ۱۳۹۸، صص ۱۰-۱۱.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۹ ، ۰۸:۴۸
محسن صبوریان
يكشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۸، ۰۴:۰۷ ب.ظ

نقد کتاب تکوین نهاد مرجعیت

فاضل ارجمند آقای کامران محمد حسینی نقدی درمورد کتاب تکوین نهاد مرجعیت تقلید منتشر کرده‌اند. بریده‌ای از این نقد را در اینجا می‌آورم. متن کامل را روی سایت ایشان مشاهده کنید.

- - -

نگاهی انتقادی به کتاب تکوین نهاد مرجعیت تقلید، نوشته محسن صبوریان، نشر پژوهشگاه فرهنگ وزارت ارشاد، سال ۱۳۹۸

کتاب با فصلی در شرح برخی نظریات ماکس وبر آغاز شده است، فصلی که قرار است چارچوب نظری تحقیق را تشکیل دهد. بنابر ادعای این فصل، صورتبندی کتاب بر مفهوم دیوانسالاری وبر بنا شده است. اما در واقع، آنچه در دیگر بخش‌های کتاب آمده، ارتباط استواری با این فصل مقدماتی ندارند. با اینکه نویسنده در این فصل مقدماتی شرحی مختصر از آنچه دیوانسالارانه شدن نهاد مرجعیت تقلید شیعه نامیده، ارائه کرده است، اما در ادامه کتاب چنان که انتظار است، به بسط ارتباط چارچوب مفهومی برگزیده شده با داده‌های تاریخی نپرداخته است. در واقع، غیر از فصل چارچوب پژوهش، باقی کتاب تنها شرحی است تاریخی (و تا حدود زیادی تکراری) از قدرت‌گیری مرجعیت شیعه در عرصه اجتماعی و سیاسی. این چیزی است که نویسنده در فصل مقدماتی نامش را نهادینه شدن روحانیت و مرجعیت تقلید گذارده است، اما متاسفانه بیش از آنکه روند تمرکز دیوانسالارانه نهاد مرجعیت در کتاب مطرح شود، روند بوروکراتیزه شدن دولت‌ها بخصوص از نیمه عصر قاجار موضوع حجم بزرگی از کتاب است.

نویسنده مدعی است نهاد روحانیت در عصر قاجار به تمرکزی دیوانسالارانه دست یافت. ماجرا از این قرار است که نظریه‌پردازی درباره جایگاه علما در جامعه شیعی، از عصر غیبت آغاز شد و در عصر صفوی و بعد از آن در عصر قاجار نظریه نیابت علما از امام معصوم و توسعه حدود اختیارات نایب امام شکلی تمام یافت. همزمان نظریات فقهی درباره جواز استفاده علما از خمس در جهت امور عامه مسلمانان توسعه یافت و درآمد کافی برای استقلال علما از حکومت‌ها، در عصر پس از صفوی فراهم شد. با کوچ مجتهدان ایرانی به نجف بعد از سقوط صفویان و تجمع مجتهدان بلند مرتبه در نجف در عصر قاجار، تمرکز جغرافیایی لازم نیز برای تشکیل نهاد مرجعیت فراهم آمد، تمرکزی که شیخ مرتضی انصاری نماینده تام و تمام آن شد و میرزای شیرازی و بعدا آیت الله بروجردی دیگر نمایندگان آن بودند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۸ ، ۱۶:۰۷
محسن صبوریان
دوشنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۸، ۰۸:۲۸ ق.ظ

نقد کتاب تکوین نهاد مرجعیت تقلید شیعه

حسینی‌زاده، پارسانیا، صبوریان

جلسهٔ نقد و بررسی کتاب «تکوین نهاد مرجعیت تقلید شیعه» که توسط پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده است، به میزبانی همین پژوهشگاه در تاریخ ۲۶ شهریور ۹۸ برگزار شد. ناقد اول جناب آقای دکتر سید محمدعلی حسینی‌زاده استادیار گروه علوم و اندیشهٔ سیاسی دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهید بهشتی بودند. استاد حمید پارسانیا هم به عنوان ناقد دوم مطالبی ایراد کردند که عمدتاً از جنبهٔ همدلانه با محتوای کتاب بود.

گزارش این نشست را در خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های خبری زیر آمده است.

ایرنا - منزلت فقیه در میانهٔ دورهٔ قاجار مرجعیت را پدید آورد.

شفقنا - نشست نقد و بررسی کتاب «تکوین نهاد مرجعیت تقلید شیعه» پارسانیا: در نظام اندیشه ای شیعی عالم و فقیه سه مسئولیت دارد، فتوا، قضا و ولایت.

مهر - کتاب «تکوین نهاد مرجعیت تقلید شیعه» نقد و بررسی شد.وسائل - پیش‌بینی مسیر فتوا و ولایت در آینده.

ایکنا - مرجعیت مفهومی تاریخی، متأخر و ترکیبی از «افتا» و «ولایت» است.

ایکنا - شکل‌گیری نهاد روحانیت بعد از خروج از سیستم سیاسی در دوره نادرشاه.

ایکنا - گزارش تصویری نشست نقد کتاب «تکوین نهاد مرجعیت تقلید شیعه».

شورای عالی انقلاب فرهنگی - کتاب «تکوین نهاد مرجعیت تقلید شیعه»، مسیر آینده فتوا و ولایت را قابل پیش‌بینی می‌کند.

پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات - این کتاب‌، مسیر آینده فتوا و ولایت را قابل پیش‌بینی می‌کند. (گزارش تصویری)

شبکه اجتهاد - پیش‌بینی مسیر فتوا و ولایت در آینده.

شبستان - تلاش برای تبیین تحولات مرجعیت.

شبستان - تکوین نهاد مرجعیت تقلید پدیدارشناختی است.

شبستان - نقش سیاست در نهاد مرجعیت باید بررسی شود.

روزنامه صبح‌نو - مرجعیت، ترکیبی از افتا، قضا و وِلاست.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۸ ، ۰۸:۲۸
محسن صبوریان

متن ادامه گفتگوی مکتوبی است با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) که ۱۸ مرداد ۱۳۹۸ در پایگاه اینترنتی این خبرگزاری منتشر شد. متن این گفتگو در ادامه آمده است. عکس استفاده شده در خبر مربوط به چلسه‌ای است که سال گذشته در خبرگزاری ایکنا برگزار شد و تزئینی است!

 

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - احمد ابوالفتحی: کتاب «تکوین نهاد مرجعیت تقلید شیعه» نوشته محسن صبوریان که پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشرش کرده، تلاشی است برای پر کردن خلاء مطالعات جامعه‌شناختی در زمینه گسترش تشیع در ایران و دیگر کشورهای شیعه‌نشین. این اثر با رویکردی وبری و البته نه با تلاش برای ایجاد مطابقت نعل به نعل بین نظرات وبر با وضعیت ایران به سراغ موضوع مورد بررسی‌اش رفته است. صبوریان در این گفت‌وگو توضیحات مفیدی درباره مباحث مطرح در کتابش ارائه می‌دهد.
 
آن‌گونه که از مقدمه برمی‌آید این کتاب برگرفته از رساله دکترای شماست. از اساس چه شد که به این موضوع علاقه‌مند شدید؟ 
در سنت‌های عقلانی در تمدن اسلامی، کهن‌ترین سنت، سنتِ فقهی است. سنت فقهی به ویژه فقه شیعی امامی پس از صفویه، به مهم‌ترین سنت عقلانی در ایران هم بدل شده است. به دلیل اهمیت سنت فقهی است که توضیح گفتمانی بسیاری از تحولات سیاسی و اجتماعی معاصر، پایه‌ای در توضیح تحولات فقه و اندیشه فقها دارد. البته این به معنای تأثیر یکسویه‌ی اندیشه‌ی فقهی بر سایر ساحت‌های اندیشه و حیات اجتماعی نیست، بلکه در واقع امر رفت و برگشت و بده بستانی میان این دو حوزه وجود دارد که این پژوهش تلاشی برای روشن کردن برخی از ساحت‌های آن است.

فقه و اندیشه‌ فقها، از محقق کرکی به این سو و به ویژه در مکتب استاد کل وحید بهبهانی، تأثیرات چشمگیر سیاسی و اجتماعی در ایران و عراق داشته است. گذشته از آن از اواخر قاجار و به ویژه از مشروطه به این سو، اندیشه‌های فقهی، اهمیت سیاسی مضاعفی در ایران پیدا کرد که هرگونه توضیحی پیرامون تحولات ایران و اصولاً جامعه‌شناسی تاریخی ایران متوقف به فهم آن است.

در اندیشه‌ بسیاری از کلاسیک‌های جامعه‌شناسی، انفکاکی میان تاریخ و نظریه‌ اجتماعی قابل تصور نیست. علاقه‌ اصلی من هم در جامعه‌شناسی، جامعه‌شناسی تاریخی است و از این منظر به مسئله‌ تاریخی ایران پرداخته‌ام. با توضیحی که پیرامون سنت فقهی در تمدن اسلامی، به ویژه ایران در دوران معاصر دادم، مشخص شد که یکی از مهم‌ترین حوزه‌هایی که می‌تواند توضیح‌دهنده‌ تحولات اخیر سیاسی و اجتماعی در ایران باشد، توجه به تشیع است. بدین‌سان توجه من به تشیع امامی از منظر اجتماعی و حاملان و متولیان نهاد دین بوده است. مهم‌ترین تحولی که در دو سده‌ی اخیر در نهاد دین اتفاق افتاده، شکل‌گیری نهادی متمرکز در تشیع بوده که متولی شرعیات است و مرجعیت تقلید نامیده شده است. پژوهش من متکفل بررسی تاریخ شکل‌گیری و تحولات بعدی این نهاد تا انتهای پهلوی اول است.
 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۸ ، ۱۱:۲۷
محسن صبوریان
يكشنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۹۸، ۰۴:۲۴ ب.ظ

کتاب «تکوین نهاد مرجعیت تقلید شیعه» منتشر می‌شود

کتاب «تکوین نهاد مرجعیت تقلید شیعه» در راه است و ان‌شاءالله به نمایش کتاب ۹۸ خواهد رسید. خبر آن را پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر کرده است. کتاب قرار بود اواسط پاییز ۹۷ منتشر شود که متأسفانه به دلایلی از جمله انتخاب طرح جلد ازسمت پژوهشگاه به طول انجامید. به هر حال طرح جلد فعلی هم چندان هنرمندانه به نظر نمی‌رسد که طولانی شدن فرایند چاپ را توجیه کند.

پژوهش حاضر، متکفل بررسی تحولات روحانیت شیعی در دوران متأخر، با تأکید بر تحولات اجتماعی این نهاد است. «تکوین نهاد مرجعیت تقلید شیعه»، روند تحولات نهاد روحانیت در سایهٔ تحولات نهاد مرجعیت و ذیل تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، از آغاز قاجار تا پایان دورهٔ پهلوی اول در ۱۳۲۰ خورشیدی را، بررسی می‌کند. در این دوره، تحولات نهاد روحانیت در سایهٔ روند تمرکز فزاینده در نهاد دولت سنجیده شده که این روند، شکلی ناگزیر از تحولات دولت در عصر جدید است که به شکل عقلانی بوروکراسی سازمانی منتهی می‌شودنگارنده دراین اثر، بر پایهٔ نظریهٔ عمومی دیوان‌سالاری، روندهای تمرکزیافتن نهاد دین را به موازات نهاد دولت، بازنمایی کرده‌ و درنهایت تغییرات کارکردی نهاد روحانیت با تمرکز بر مرجعیت، در طول این ۱۵۰ سال، برمبنای نظریهٔ عمومی دیوان‌سالاری بازنمایی شده است.

در این اثر، منطق شکل‌گیری و نیازی که نهاد مرجعیت در پاسخ به آن پدید آمد را بازشناسی و توضیح داده شده است و تلاش شده که نشان داده شود به همان میزانی که برخی ضرورت‌های فقهی مقوم شکل‌گیری نهاد مرجعیت بوده‌اند، ضرورت‌های سیاسی و اجتماعی نیز - هم‌سنگ آن و یا حتی پررنگ‌تر از آن- اهمیت داشته‌اند. نویسنده در تبیین این هدف، تلاش کرده که تمرکز و افزایش (یا کاهش) اقتدار مجتهدان را به موازارت روند دیوان‌سالاری و تمرکز در دولت پیگیری کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۸ ، ۱۶:۲۴
محسن صبوریان
چهارشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۷، ۱۲:۱۱ ب.ظ

نقد و بررسی ایدهٔ بوروکراتیزاسیون حوزه

چندی پیش نشستی در خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) برگزار شد که به نقد و بررسی کتاب «پل تا جزیره: تاملاتی جامعه شناختی در موقعیت پساانقلابی روحانیت» اثر دوستم مهدی سلیمانیه اختصاص داشت. این نشست در دو بخش منتشر شده است:

۱. جامعه‌شناسی روحانیت در چهل سالگی انقلاب/ بروکراتیزه‌ شدن حوزه در بوته نقد

۲. پیامدهای بوروکراتیزه‌ شدن حوزه/ جامعه‌شناسی فتوا؛ ایده‌ای برای فهم دغدغه‌های‌ جامعه دین

 

پیاده‌سازی صوت به متن کار ایراداتی دارد که احتمالاً خوانندهٔ محقق متوجه آن‌ها خواهد شد. به هر حال بخش‌هایی از این نشست را در اینجا بازنشر می‌کنم.

 

از برگزارکنندگان این جلسه و دوستان دانشمند خود بابت حضور سپاسگزارم. موضوع پایان‌نامه من تمرکز در روحانیت در ۲۰۰ سال اخیر بوده است با خیلی از اقوال و مطالب این مقاله به طور خاص مقاله بروکراتیزاسیون حوزه همدلی دارم. اتفاقاً از این نظر، این کتاب تکمیل‌کننده پژوهش بنده است. چون من تا پهلوی اول آمدم و آقای سلیمانیه دوران متاخرتر را بررسی کرده‌اند، اما معتقدم همانطور که اشاره شد، این دوگانگی و تمایز دیده نشده است. آقای سلیمانیه به واسطه کارهای میدانی خود از زیر پوست حوزه هم خبر دارد، اما واقعاً بین نگاه جامعه‌شناسانه به حوزه با نگاه حوزوی‌ها به حوزه تفاوت است، تحلیل درست بدون زیست حوزوی و نیز بدون مشاهده مشارکتی پیدا نمی‌شود. بعضی از نقاط قابل نقد مقاله را که شاید در نتیجه‌گیری مقاله خدشه‌وارد می‌کند بیان می‌کنم. بحثی که درباره اعتراض مراجع به استادمحوری بیان شده است، فقط در مورد همان موضوع بوده و اعتراض به موضوع دیگری نبوده است. آن طرح را شخصی دنبال می‌کرد و بعد هم بابت اعتراض مراجع مسکوت ماند. به خاطر همین نامه شدید و غلیظ سه مرجع، هرچند می‌شود گفت بروکراتیزاسیون از دل استادمحوری درمی‌آید، اما هم‌زمان می‌توان ادعا کرد که نه! از دل استادمحوری لزوماً بروکراتیزاسیون استنباط نمی‌‌شود و با مدل دانشگاهی فاصله دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۷ ، ۱۲:۱۱
محسن صبوریان
سه شنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ

چگونگی فهم مرجعیت در قانون اساسی مشروطه

متن زیر یک ارائهٔ کوتاه پیرامون روحانیت و مرجعیت و فهم مندرج در قانون اساسی مشروطه از این نهاد است. این ارائه صرفا جنبهٔ طرح مسئله دارد و فرصتی برای بازکردن و تفصیل فهمِ قانون اساسی مشروطه از نهاد روحانیت نبود. این مطلب در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ در پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در سلسله نشست‌های «جامعه‌شناسی کنشگری روحانیت در انتخابات» برگزار شد. متن آن‌را سایت مباحثات منتشر کرده است.

 

تشکیل نهاد مرجعیت؛ مستلزم لوازم معرفتی تمدنی

در دوره معاصر، ما نهادی را به نام مرجعیت تقلید داریم که در دوره‌های گذشته نداشتیم. اگرچه برخی از زمان کلینی بسیاری را فهرست می‌کنند؛ اما این مطلب دقت لازم را ندارد؛ چرا که خیلی از این‌ها به‌عنوان مرجع شناخته نمی‌شدند و این لفظ به آن‌ها اطلاق نمی‌شد. این اطلاق نیز دارای یک منطق تاریخی است که لوازم مدرنی دارد؛ لوازم معرفتی، تمدنی و اقتصادی که وقتی باهم ترکیب شوند به بحث مرجعیت می‌رسد. یکی از مهم‌ترین مباحث معرفتی، توسعه لفظ اجتهاد و تقلید بوده است؛ یعنی وقتی تقلید از اعلم را در زمان شیخ انصاری توسعه می‌دهیم، شرایط معرفتی تقلید از اعلم زمان به‌وجود می‌آید. در بحث لوازم اقتصادی، بحث توسعه فتاوای خمس و به‌طور خاص فتاوای سهم امام دنبال می‌شود. از زمان شیخ مفید تا دوره متأخر ـ یعنی زمان صاحب عروه ـ احتیاط را در این می‌دانستند که به مستمندان سادات داده شود؛ اگرچه فرد را مخیر می‌گذراند. هنگامی که به آقای بروجردی می‌رسیم دیگر صریحاً لفظ مصالح شریعت مطرح می‌شود و سهم سادات امکان این را دارد که در مصالح شریعت مصرف شود. در بحث لوازم تاریخی، شکست اخباریون را داریم که در دوره فتحعلی‌شاه اتفاق می‌افتد. مشکلی که اخباریون داشتند این بود که منهیات‌شان زیاد بود؛ چرا که اصل برائت را قبول نداشتند و به همین دلیل نظام سیاسی یا اجتماعی نمی‌توانست با این گفتار شکل بگیرد.

شکل گیری نهاد مرجعیت در زمان صاحب جواهر

با در نظر گرفتن مجموع این لوازم که بیان شد، در دوره متأخر یعنی دوره صاحب جواهر ما شاهد نهادی به نام مرجعیت هستیم. توضیح این‌که صاحب‌جواهر با نسل دوم شاگردان وحید بهبهانی همزمان است و خود شیخ جعفر کاشف الغطاء و سه فرزندش (علی، حسن و موسی) همزمان با صاحب جواهر هستند و تا مرحوم نشدند، صاحب جواهر امکان زعامت پیدا نکرد. بعد از فوت صاحب ضوابط در کربلا، زعامت صاحب‌جواهر عام شد و این زمانی است که محمدشاه در ایران گفته بود که صاحب‌جواهر در نجف کارخانه مجتهدسازی راه انداخته است.
از ۱۲۶۲ق تا فوت صاحب‌جواهر در سال ۱۲۶۶ق ما یک دوره کوتاهی داریم که صاحب‌‌جواهر زعامت تام دارد و بعد با نص خودشان زعامت به شیخ انصاری سپرده می‌شود. دوره شیخ انصاری تقریبا ۱۵ سال طول می‌کشد و مهم‌ترین خصوصیتش این است که ما شاهد تثبیت علم اصول هستیم. علم اصول به معنی دقیق کلمه شیعی و عقلانی می‌شود و اشکالات اخباری‌ها توسط شیخ انصاری به صورت منقح و دقیق پاسخ داده می‌شود. البته وحید بهبهانی هم پاسخ‌هایی به آن‌ها داده  بود.
شیخ انصاری برخلاف صاحب جواهر که وجه زعامتی داشت، در امور اجتماعی و فتاوای سیاسی دست‌به‌عصا بود. علیرغم مرجعیت تام و مقلدین فراوان شیخ انصاری، کنشگری اجتماعی خاصی در این دوره دیده نمی‌شود. البته بخشی به این دلیل بود که با دوره محمدشاه و اوایل سلطنت ناصرالدین شاه همزمان بوده است.

ظهور مرجعیت سیاسی اجتماعی

بعد از شیخ انصاری، مرجعیت اولین بروز اجتماعی و سیاسی خودش را با فتوای معروف میرزای شیرازی پیدا می‌کند. مهم‌ترین بروز و ظهور نهاد مرجعیت تقلید با این فتواست که البته هنوز هم این فتوا به درستی توضیح داده نشده است. بعد از میرزای شیرازی با مراجع متکثر روبه‌رو هستیم (درحالی‌که قبل از آن با مراجع واحد و تامه روبه‌رو بودیم)؛ در دوره مشروطه، در عراق به لحاظ علمی آخوند خراسانی، سیدکاظم یزدی، میرزاحسین خلیل تهرانی، فاضل شربیانی، محمدحسین مامقانی و… از این مراجع بودند. مهم‌ترین آن‌ها برای ایرانی‌ها، آخوند خراسانی و صاحب عروه بودند. بعد از میرزای شیرازی، تکثر مرجعیت به تکثر زعامت منجر شد؛ چون مرجعیت نهادی بود که برای پاسخ به نیاز زعامت سیاسی به‌وجود آمده بود؛ نه پاسخ به سؤالات شرعی. در دوره غیبت صغری و پس از آن نیز بسیاری از پاسخ‌ها از سوی امام به علما ارجاع داده می‌شد و مشخص بود که نامه پاسخ امام نیست. از همان دوره ما بحث پرسش و پاسخ و افتاء داشتیم و بحث اجتهاد و تقلید از زمان سیدمرتضی در کتاب ذریعه بوده است. پس شکل‌گیری نهاد مرجعیت به دلیلی ورای نیاز مردم به پرسش‌های فقهی‌شان بود؛ و آن عبارت بود از نیاز به تعامل با ساختار قدرت و سازوکار سیاسی. پس تکثر زعامت، نتیجه‌ی تکثر مرجعیت بود.

در هر دوره‌ای که مرجعیت تامه داشتیم، منازعات سیاسی کمتر بوده و کنشگری اجتماعی سیاسی روحانیت موفق ظاهر شده است؛ درست برعکس دوره‌ای که زعامت و مرجعیت متکثر داشتیم.
با تکثر زعامت، در مشروطه تکلیف به لحاظ دینی نه برای کنشگران متدین داخل ایران روشن بود و نه برای طلاب نجف و کربلا. اولین تجربه انتخابات برای علما، تجربه انتخابات مجلس اول در مشروطه در سال ۱۳۲۴ قمری بود که در این دوره و با تشکیل مجلس اول مشروطه، شیخ فضل‌الله و مخالفین خواستار این شدند که نقش علمای اسلام در تدوین قوانین پررنگ تر شود. علیرغم حمایت شیخ فضل‌الله از این اصل که در هیچ عصری هیچ قانونی مخالفتی با قوانین مقدس نداشته باشد و حتماً هیئتی از علما ـ که نباید کمتر از پنج نفر باشند ـ باید این قوانین را تصویب کنند، اما باز تأیید آخوند خراسانی مهم بود و این اتفاق افتاد. عمر مجلس اول به انتخاب این پنج نفر علمای طراز اول نرسید و کار به مجلس دوم کشیده شد. از میان افراد معرفی‌شده و شاخص در ایران می‌توان به حاج نورالله اصفهانی و سید حسن مدرس اشاره کرد که البته حاج نورالله نیامد.

تفکیک مرجعیت ایران و عراق

نکته مهم این‌جاست که لفظ مرجعیت تقلید در متمم قانون اساسی مشروطه آمد و فهم این‌ها از این لفظ، آخوند خراسانی بود؛ یعنی وقتی می‌گفتند مرجعیت تقلید، فهم‌شان مراجع ثلاث نجف و مراجع سیاسی بود؛ نه صاحب عروه که مخالف این قضایا بود یا دیگر علمایی که دستی بر آتش سیاست داشتند. یکی دو سال بعد از مجلس دوم، آخوند خراسانی به شکلی مشکوک مرحوم شد، شیخ فضل‌الله که همان اول اعدام شد، بهبهانی کشته شد، سیدمحمد طباطبایی را خانه‌نشین کردند و همه مشروطه‌خواهان متدین تارومار شدند؛ بنابراین امکان نظارت بر آن اصل به‌وجود نیامد؛ چرا که نهاد مرجعیت تقلید که قرار بود نقش زعامت داشته باشد ـ علیرغم تکثرش در دوره مشروطه ـ چون مشروطه‌خواهان کماکان قائل به مرجعیت آخوند خراسانی بودند و ایشان را مرجع می‌دانستند، این امکان وجود نداشت و این اصل مسکوت ماند و به نوع دیگری این نظارت بر عدم مخالفت با شرع اتفاق افتاد؛ چون  نمی‌خواستند قوانین مشروع تصویب کنند؛ بلکه می‌خواستند قوانین نامشروع تصویب نشود. بنابراین به جز دوره دوم، این هیئت پنج نفره به علت بدفهمی‌ای که از مرجعیت وجود داشت تشکیل نشد.
بعد از این دوره شاهد تفکیک مرجعیت ایران و عراق هستیم؛ به عبارتی بعد از ثورة العشرین، سیدابوالحسن اصفهانی مرجع عراق و شیخ عبدالکریم یزدی، مرجع و آیت‌اللهِ مطلق ایران شدند. در هر دوره‌ای که مرجعیت تامه داشتیم، منازعات سیاسی کمتر بوده و کنشگری اجتماعی سیاسی روحانیت موفق ظاهر شده است؛ درست برعکس دوره‌ای که زعامت و مرجعیت متکثر داشتیم. در دوره شیخ عبدالکریم حائری علیرغم وجود رضاخان، حوزه قم تأسیس و حفظ شد. در دوره آیت‌الله بروجردی شاهد شکوفایی بودیم. در دوره معاصر مرجعیت به ولایت تبدیل شد و زعامتی که در مرجعیت دنبال می‌شد به ولایت فقیه تبدیل شد. در این‌جا مرجعیت تقلید دوباره نقش قبلی خودش را که پاسخ به پرسش‌های فقهی بود، بازیافت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۶ ، ۱۷:۰۰
محسن صبوریان