بلاگ محسن صبوریان

یادداشت‌های محسن صبوریان

بلاگ محسن صبوریان

یادداشت‌های محسن صبوریان

آرشیو مقالات و یادداشت‌های محسن صبوریان

پیوندهای روزانه

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۵ ثبت شده است

دربارهٔ زادگاه سید جمال‌الدین حسینی اسدآبادی میان محققان اختلاف است. معمولاً ایرانیان او را ایرانی و افغانیان او را افغانی می‌دانند. ادوارد براون و برخی دیگر از نویسندگان اروپایی او را ایرانی می‌دانند. خود او هم معمولاً خود را افغانی معرفی می‌کرده است، حال به ملاحظهٔ وضعیت تشیع در جهان اسلام یا چیز دیگر. آن‌چه مقبول‌تر است ظاهراً ایرانی بودن اوست، با این حال سخن قطعی از دو دههٔ اول عمر سید نمی‌توان گفت.

سید جواد طباطبایی مدخل مربوط به سید جمال را در دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی نوشته است. مدخلی برگزیده. آنچه عجیب و در عین حال جالب است این بخش مدخل است:

محیط طباطبایی در تحقیقاتی که دربارۀ سید کرده، با بیان این نکته که در هرات محلی به نام اسدآباد وجود ندارد و 35 سال جست و جوی او به نتیجه‌ای نرسیده، این نکته را نیز یادآور شده است که در دیداری از افغانستان در 1356ش از فضلای آن کشور دربارۀ اسعدآباد ــ یا شیرکده‌ای که در برخی از منابع عربی سید را به آن محل نسبت داده‌انـد ــ پرسش کرده، اما کسی نتوانسته است «محل معینی را به چنین اسم و رسمی در روی نقشه، و مدرکی» دال بر وجود چنین محلی به او نشان دهد (ص 278، 332).

مدخل جمال‌الدین اسدآبادی در حرف جیم، جلد ۱۸ دایرة‌المعارف آمده است. ادعای جواد طباطبایی به نقل از محیط طباطبایی از این نظر جالب است که محمد آصف فکرت قبلا در جلد ۸، مدخل اسدآباد افغانستان را نوشته بود. طول و عرض جغرافیایی آن‌را ذکر کرده بود. اشاره کرده بود که مرکز استان کُنَر است و قبلاً چغه‌سرای یا چغان‌سرای نامیده می‌شد. کافی بود نسخه‌خوانان، پیش از برگزیدن مدخل طباطبایی، نگاهی به سایر مداخل بیندازند تا این ادعاها در یک دایرة‌المعارف راه نیابد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۵ ، ۱۹:۰۳
محسن صبوریان
دوشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۲۷ ب.ظ

نقش سید محمد باقر شفتی در جنگ هرات

کمی پیش از این ماجرای لشکرکشی شاه به اصفهان، و به هنگام محاصرهٔ هرات، مک‌نیل وزیر مختار بریتانیا در ایران، به سبب فتنه‌انگیزی و وقت‌کشی به قصد رسیدن کشتی‌های جنگی بریتانیا به جنوب ایران، از اردوی شاه اخراج شد. قبل از خروج از ایران، از زنجان، نامه‌ای «مبنی بر اخلال و افساد امور دولتی» به سید محمد باقر شفتی مجتهد مقتدر و معروف اصفهان، معروف به حجت الاسلام نوشت، تا به نوعی از فاصلهٔ میان شاه و او به سود دولت خود بهره‌برداری کند. این نامه بعداً مورد اعتراض رسمی دولت ایران قرار گرفت. (شرح مأموریت آجودان‌باشی، ۴۱۵)

هما ناطق بدون ذکر منبع می‌نویسد: «بدتر و مهم‌تر از همه داستان هرات بود، در ۱۸۳۷. شفتی با سفیر انگلیس علیه حکومت متحد شد و همراه با روحانیون دیگر فتوا داد که لشکرکشی محمد شاه به هرات خطاست. همچنین فرستادهٔ انگلیس، دکتر مک‌نیل، پیشوای مسلمانان را در اعلام خودمختاری از حکومت مرکزی مشوق آمد.» (ایران در راهیابی فرهنگی، ۵۶) ماشاءالله آجودانی، هم همین موضوع را به نقل از ناطق بازگو کرده است. (مشروطهٔ ایرانی، ۹۹) منبعی برای این فتوای مجعول وجود ندارد و از قضا پاسخ شفتی به نامهٔ مک‌نیل، خلاف گفتهٔ ناطق را نشان می‌دهد. به علاوه مکتوبات دیگری از علما در دست است که نشان از تشویق مردم به حمایت از شاه در جنگ هرات دارد. (مکتوبات و بیانات سیاسی و اجتماعی علمای شیعه ج۱، ۱۷۵)

شفتی نامهٔ نسبتاً مفصلی به مک‌نیل نوشته که در آن مطاب مک‌نیل را هم به خلاصه آورده است. در ابتدای نامه، شفتی مطالب مک‌نیل را در رد اتهامات خود و انتقاد از دولت ایران در ۹ بند خلاصه کرده و سپس به هر ۹ مورد پاسخ داده است. در پاسخ به مطلب اول، نه تنها لشکرکشی شاه را به هرات تأیید می‌کند، که لزوم آن‌را، هم‌چون حُسنِ عدل و قُبحِ ظم، از بدیهیات عقلیه می‌شمرد. (مکتوبات ج۱، ۱۷۹) در پاسخ به بند دوم می‌نویسد: «ظاهر این است که امنای دولت بَهیّه، به مفاسد اعمال اهالی ترکستان به نحوی که مرقوم شد مطلع نباشند و شما هم درست ملتفت نباشید و الا نباید ایشان را کراهتی و شما را ملالتی از تسخیر دولت علّیه، ترکستان [را] بوده باشد.» (همان، ۱۸۲)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۵ ، ۲۳:۲۷
محسن صبوریان
شنبه, ۶ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۱۰ ب.ظ

فراگیری سنت بست نشینی در زمانهٔ قاجار

هر چند به گفتهٔ مرحوم شهید مطهری، «اسلام بست ندارد»، اما در شرایطِ ضعفِ دستگاه مرکزی و ناکارامدی دستگاه قضایی، بست‌نشینی، راهکاری برای زمان‌خریدن، به تعویق انداختن و یا نهایتاً فیصلهٔ تعقیب و مجازات دولتی و حقوقی بود. پولاک، طبیب ناصرالدین شاه، دربارهٔ اهمیت این سنت در میان مردم می‌نویسد:

«سراسر مشهد برای کسانی که از نظر دزدی، اختلاس و حتی ضربه منجر به مرگ تحت تعقیب‌اند بست محسوب می‌شود... اما آدم‌کشان سرشناس و خیانت‌کاران و وطن‌فروشان، یعنی کسانی که که شاه به ثروت آنان چشم‌داشت دارد، فقط در صحن می‌توانند پناه بجویند. ولی هرگاه در نقطه‌ای دورتر، مثلاً در داخل حوزه دیده شوند، فقط ه فرمان متولی‌باشی می‌توان آن‌ها را دستگیر و خارج کرد، نه به دستور دولت. در داخل بقعه هیچ کس را به هیچ عنوان نمی‌تواند دستگیر کرد. حداکثر کاری که می‌توان کرد این است که متولی‌باشی مانع از رساندن مواد غذایی به فرد جنایتکار گردد، تا جای که گرستگی او را ناگزیر به خارج شدن از آن مکان مقدس کند. مع‌هذا بست چنان مورد احترام خاص مردم است که با وجود نهی متولی‌باشی باز مردم متدینی یافته می‌شوند که پنهانی به این پناهنده غذا برسانند.» (سفرنامهٔ پولاک، ۳۲۴-۳۲۵)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۵ ، ۲۳:۱۰
محسن صبوریان