بلاگ محسن صبوریان

یادداشت‌های محسن صبوریان

بلاگ محسن صبوریان

یادداشت‌های محسن صبوریان

آرشیو مقالات و یادداشت‌های محسن صبوریان

پیوندهای روزانه
شنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۲:۳۱ ق.ظ

شرایط تأسیس نهاد مرجعیت تقلید شیعه

مقالهٔ «شرایط تأسیس نهاد مرجعیت تقلید شیعه» در مجلهٔ شمارهٔ ۳ (پیاپی ۱۹ - زمستان ۹۶) فصلنامهٔ اسلام و مطالعات اجتماعی چاپ شد. چکیده و مقدمهٔ مقاله به شرح زیر است. صفحهٔ مشخصات مقاله را از اینجا و پی‌دی‌اف اصل مقاله را از اینجا دریافت کنید.

چکیده

علمای دین، همواره نقش واسط را در انتقال آموزه‌های دینی به مردم ایفا می‌کرده‌اند. با این حال، شکل‌گیری نهاد واسطۀ مرجعیت تقلید، به‌عنوان یک نهاد متمرکز و دارای ساختار و سلسله مراتب، کمتر از دویست سال قدمت دارد. شکل‌گیری نهاد مرجعیت تقلید با شکل‌گیری نظریۀ اجتهاد و تقلید و تکوین و توسعۀ نظریۀ تقلید از أعلم پیوند خورده است. این نظریه، با کمک برخی عوامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، به شکل‌گیری نهاد مرجعیت تقلید در عالم تشیع منجر شد. از عواملی که به شکل‌گیری این نهاد کمک کرد، توسعۀ نظریۀ اجتهاد و تقلید از أعلم، به‌دنبال شکست نظری و سیاسی اخباریان از اصولیان - در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری - است. علاوه بر آن، تثبیت پرداخت خمس به مجتهدان و مجتهدان أعلم و تمرکز مرجعیت دینی در عتبات عالیات، شرایط لازم اقتصادی و اجتماعی را برای پدیدآمدن یک نهاد متمرکز و تا اندازه‌ای دیوان‌سالار پدید آورد. تبدیل علمای بلاد به نهاد متمرکزِ مرجعیت تقلید، نتایج شگرفی در عرصۀ سیاسی و اجتماعی به‌دنبال داشت. در این مقاله، به روند تاریخی تحولات فکری و اجتماعی فراهم‌کنندۀ شرایط شکل‌گیری نهاد مرجعیت تقلید پرداخته شد.

مقدمه

تاریخ شیعه در سه قرن نخست پیش از غیبت کبری، تجربه‌ی رجوع مستقیم و غیر مستقیم مردم به یک فرد در رأس هرم امور دینی را در خود ضبط کرده است. اهل بیت پیامبر (ع) به ویژه از عصر امام صادق به بعد، در تمامی بلاد اسلامی موکلینی گمارده بودند که مرجع رفع اختلاف مردم، پرداخت وجوهات و پرسش‌های دینی آن‌ها بودند. از آنجایی که اجازه‌ی این موکلین مستقیماً به توقیع معصوم (ع) صورت می‌گرفت، جایگاه این وکلا صبغه‌ای از مشروعیت دینی معصوم داشت. با اینکه در موارد متعدد در دوره‌ی ائمه، مردم هر منطقه از سوی معصومین به عالمان شیعه‌ی همان منطقه ارجاع می‌شدند، مرکزیت دینی علما پس از غیبت ضرورت مضاعف پیدا کرد.

تا پیش از شکل‌گیری نهاد مرجعیت تقلید، تأثیر علما در تحولات اجتماعی، پراکنده بود. قدرت‌گیری علمای امامیه، در زمان صفویه آغاز شد و تا پایان این سلسله ادامه داشت. در این دوران حکومت پشتیبان اصلی علما بود. در زمان صفویه ایران به تدریج شیعی شده بود و بالطبع در بدو امر، نمی‌توانست رابطه‌ی محکم و یکپارچه‌ای میان عموم مردم و علمای شیعی عرب جبل عاملی برقرار شود. مقایسه‌ای میان سال‌های آغازین و سال‌های پایانی صفویه نشان می‌دهد که در طول دو سده حکومت صفویان، نفوذ روحانیت در فرهنگ عمومی جامعه تثبیت شده بود به طوری که نه حکومت افغانان سنی و نه سنی‌گرایی نادر نتوانست خللی در این فرهنگ ایجاد کند.

پس از فروپاشی صفویه و متعاقب آن در دوران سنی‌گرایی نادر شاه، با قطع منابع درآمدی و غصب موقوفات ضربه‌ای اقتصادی به روحانیت وارد شد و یکی از منابع اصلی عمده اقتصادِ روحانیت از بین رفت. (مینورسکی، ۱۳۸۷: ۹۴-۹۵) در این دوره حوزه‌های علمیه‌ی ایران، به ویژه حوزه‌ی اصفهان، اهمیت پیشین خود را به سود حوزه‌های کربلا و نجف از دست دادند. در واپسین سال‌های حکومت نادر، هجرت محمد باقر بهبهانی به عراق موجب قدرت‌گیری مجدد اصولیان در عتبات عالیات شد و عملاً سنگ بنای شکل‌گیری نهاد مرجعیت نهاده شد. نسل اول و دوم شاگردان او مقدمات نظری مرجعیت را تکمیل کردند. اهتمام فتحعلی شاه به امر علما و مشارکت آن‌ها در اعلام جهاد علیه روسیه بستری برای عملی شدن نظریه‌ی نیابت عام شد. نهایتاً با درگذشت نسل دوم شاگردان بهبهانی و معرفی شیخ انصاری از سوی شیخ حسن صاحب جواهر، مسیر تکوین نهاد مرجعیت تکمیل شد و به مدت ۱۵ سال شیخ انصاری زعامت عام شیعیان را به عهده گرفت.

نهاد مرجعیت دو مرحله‌ی تکوین و تکثیر دارد. مرحله‌ی اول، شکل‌گیری نهاد «متمرکز» مرجعیت است که عمری کمتر از دو سده دارد (Kazemi Mousavi, 1984: 35; Amanat, 1988: 99). در این مرحله، نهاد مرجعیت با مرکزیت یک فرد روحانی، به عنوان عالی‌ترین مقام دینی شیعه‌ی امامی در عصر غیبت، شکل می‌گیرد. اوج این تمرکز در زمان شیخ اعظم، مرتضی انصاری پدید آمد. از آن پس، در مرحله‌ی دوم، روند تکثریابی مرجعیت، به طور موازی با روند پیشین آغاز می‌شود. این روند، هرچند لزوماً مخل روند اولیه نیست، اما در عمل و با توزیع جغرافیایی و اقتصادی مرجعیت، نیاز به مرجع تقلید را در نبود شخصیتی با مرجعیت «تام» مرتفع می‌کند. بدین سان و پس از میرزای بزرگ شیرازی به جز دو مورد آقا سید ابوالحسن اصفهانی (آن هم پس از وفات شیخ عبدالکریم حائری و همچنین میرزای نائینی) و حاج آقا حسین بروجردی، نه با یک مرجع کل، که با مراجع متکثر مواجهیم.[1] (حائری، ۱۳۹۲: ۸۳-۸۴) در این مقاله تأکید بر روند آغازین، یعنی شکل‌گیری نهاد متمرکز مرجعیت است.

در ادامه‌ی این مقاله، ابتدا به تاریخ توسعه‌ی اجتهاد، از عصر پیامبر تا زمان حاضر خواهیم پرداخت. نظریه‌ی اجتهاد و تقلید مهم‌ترین ماده‌ی نظری برای امکان‌یابی پدیدی آمدنِ نهاد مرجعیت است. پس از آن، به روند شکل‌گیری نظریه‌ی تقلید از اعلم خواهیم پرداخت. تطورات نظریه‌ی تقلید تا زمان حاضر ما را به شناخت زیربنای نظری نهاد مرجعیت کمک می‌کند. تأکید ما در این مقاله عمدتاً ناظر به شرایط و پیش‌نیازها معرفتی شکل‌گیری مرجعیت است. در بخش بعدی به شرایط اجتماعی و تاریخی شکل‌گیری این نهاد خواهیم پرداخت. در این بخش از منظر اجتماعی و اقتصادی، به تحول فتاوای خمس و وجوب پرداخت سهم امام به مجتهد جامع‌الشرایط خواهیم پرداخت. این تحول فتوا از نظر شرایط اجتماعی و اقتصادی گشایشی را برایِ پدید آمدنِ یک نهاد با درآمد منظم اقتصادی فراهم کرد. علاوه بر این برخی شرایط تاریخی و ساختاری نظیر درگذشتِ برخی مجتهدان و زعمایِ شیعی در عراق راه را برایِ مرجعیتِ تامه‌ی صاحب جواهر و پس از او شیخ انصاری فراهم کرد.

 

[1] مرجعیت مرحوم بروجردی در ایران و برخی نقاط دیگر همچون افغانستان، پاکستان، کویت و بحرین سراسری بود، اما به گفته‌ی جناتی (۱۳۷۴: ۳۳۸) مردم عراق و لبنان در آن زمان بیشتر مقلد سید محسن حکیم (م ۱۳۹۰) بودند تا بروجردی.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی